در مقاله حاضر نويسنده عوامل و زمينه هاي حسرت انسان در دنيا و آخرت را از ديدگاه قرآن و بر اساس آيات نوراني وحي مورد بررسي قرارداده و به تشريح عوامل غفلت زا و بصيرت زا پرداخته است كه اينك آن را از نظر مي گذرانيم.
حسرت به معناي دريغ و افسوس در حقيقت به مفهوم تاسف و غصه خوردن بر چيزي است كه از دست رفته است. انسان در اين هنگام به جهت از دست دادن چيزي و عدم كاربرد به موقع ويا درست چيزي كه از دست رفته پشيمان مي شود.
اين واژه در قرآن و فرهنگ قرآني با همين مفهوم پيش گفته به كار رفته است كه از جمله مي توان به آيه 56 سوره زمر اشاره كرد كه كافران در روز قيامت از كوتاهي خود در دنيا و به مسخره گرفتن آيات خدا و نرسيدن به مقام پرهيزگاران و نيكوكاران مي گويند: ان تقول نفس يا حسرتي علي ما فرطت في جنب الله و ان كنت لمن الساخرين.
در آيه 50 سوره حاقه نيز از زبان كافران در قيامت به سبب تكذيب قرآن و پيامبران اسلام از سوي آنان اين مطلب چنين گزارش مي شود كه آنان در آخرت جزو كساني هستند كه در حسرت گذشته خويش هستند: و نه لحسره علي الكافرين. صاحب مجمع البيان با بيان اين كه قرآن چگونه مايه حسرت كافران خواهد بود توضيح مي دهد كه آنان به جهت اين كه در دنيا به قرآن عمل نكرده اند، در آخرت، قرآن، مايه حسرت آنان مي شود. (مجمع البيان ج 9 و 10 ص 526)
افزون بر واژه حسرت كه در آيات قرآني براي بيان اين مفهوم به كار رفته واژگاني چون يا ويلتي و جملاتي همانند لو اطلاعونا و ماقتلوا نيز در فرهنگ قرآني براي بيان اين معنا به كار رفته است (مفردات راغب ص 235 و نيز معجم مقاييس اللغه ج 2 ص 62 و نيز فرهنگ قرآن ج 10 ص 568)
ناگفته نماند كه حسرت به معناي افسوس و دريغ براي از دست دادن چيزي بكار مي رود كه به نظر ناظر آن امر، محبوب و مطلوب و پسنديده بوده است و از آن جايي كه ارتباط تنگاتنگي با پشيماني دارد مي توان گفت كه پشيماني و حسرت بازتاب فرصت هاي از دست رفته است كه نتيجه آن نيز در بسياري از موارد حزن و اندوه است، اما حسرت و اندوه از صفات مومنان نيست؛ زيرا مومنان كساني هستند كه از فرصت ها بهره برده و با ايمان خويش و عمل صالح و سفارش ديگران به ايمان و دعوت به صبر و عمل نيكو خود را از زيان و خسران رهانيده اند (آيات سوره عصر) و ديگر دچار حزن و اندوه برگذشته و خوف از آينده نيستند.
البته صفت پشيماني كه به معناي ندامت و بازگشت و توبه است از آن جايي كه پيش ازضايع شدن فرصت و در پي دست يابي به بصيرت اتفاق مي افتد در مومنان نيز تحقق يابد؛ زيرا مومن كسي است كه در اين دنيا به حسابرسي اعمال و رفتار خويش مي پردازد و هنگامي كه خود را در راهي خلاف و بيراهه يافت پشيمان شده و به سوي حق باز مي گردد، توبه مي كند و به بازسازي اعمال و رفتار خويش مي پردازد. اما حسرت زماني اتفاق مي افتد كه فرصت ها از دست رفته و امكان بازسازي وجود و ديگر جايي براي ندامت و پشيماني و توبه هم نيست. كه اين حالت در روز قيامت اتفاق مي افتد و در آن روز يعني و روز «يوم الحسره » همه انسانها حسرت مي خورند. اما حسرت مومنان اين است كه چرا از فرصت ها بيشتر و بهتر بهره برداري نكرده اند و زاد و توشه بيشتري را نياندوخته اند.
از آن جايي كه حسرت به معناي از دست دادن فرصت هاي طلايي است كه بايست آن را خسران و آشكار ناميد و شخص در موقعيت و وضعيتي قرار مي گيرد كه سرمايه خويش را از دست داده و ديگر نمي تواند به وضعيت پيشين باز گردد. مي توان درباره عوامل آن به اين نكته اشاره كرد كه شخص زماني به حسرت و پيامدهاي آن چون اندوه دچار مي شود كه چشمان بصيرت وي زماني باز شود كه ديگر سودي براي وي نداشته باشد. توضيح مطلب اينكه عواملي را كه موجب حسرت مي شود مي توان در دو دسته عوامل غفلت زا و عوامل بصيرت زا دسته بندي كرد. عوامل غفلت زا آن دسته عواملي هستند كه زمينه براي بهره بري از فرصت ها و امكانات را از شخص سلب مي كند و او را در موقعيتي قرارمي دهد كه خواسته و ناخواسته از فرصت هاو امكانات در راستاي تحقق تكامل وجودي خويش بهره نمي برد. از جمله عوامل غفلت زا مي توان به استكبار و غرور بي جاي دنيوي اشاره كرد.
اما عوامل بصيرت زا آن دسته عواملي هستند كه شخص را به موقعيت و وضعيت خود آگاه مي سازد و به او مي نماياند كه چگونه خود را در موقعيت زيانبار كنوني قرارداده و نتوانسته در زمان و موقعيت پيشين از فرصت ها و امكانات در راستاي دست يابي به مطلوب و محبوب بهره برد. به عنوان نمونه هنگامي كه مرگ به سراغ انسانها مي آيد و «بصرك اليوم الحديد» رخ مي نمايد، آنان خود را در موقعيتي زيانبار مي يابند و خواهان بازگشت به دنيا و انجام اعمال و كارهاي نيكو و صالح مي گردند ولي اين سخني است كه پذيرفته نمي شود و آنان در عالم برزخ با حسرت و افسوس برگذشته اي كه باز نمي گردد زندگي مي كنند تا رستاخير رخ دهد. (مؤمنون آيه99 و 100)
با توجه به اين عامل و نيز عوامل بصيرت زاي ديگر است كه خداوند در آيات قرآني از زمان مرگ و نيز روز رستاخيز كه اعمال و كارنامه وجودي هر شخص نمايان مي شود (آل عمران آيه30) به نام روز حسرت ياد مي كند. (مريم آيه39)
مهم ترين عواملي كه قرآن از آن ها به عوامل غفلت زا ياد مي كند كه موجبات حسرت را در قيامت براي كافران و مشركان و منافقان فراهم مي آورد، عواملي هستند كه آدمي را از حق و حقيقت دور مي سازد. و در حوزه بينشي و نگرشي آنان تأثيرات بدي به جا مي گذارد. از اين رو در حوزه بينش و نگرش، تحليل درستي از موقعيت خود و خدا و هستي و موجودات آن و نيز آفرينش نداشته و جهان را بيهوده و بي هدف مي انگارند. اين بينش و نگاه موجب مي شود كه نسبت به دين و آموزه هاي وحياني واكنش منفي بروز دهند (انعام آيه27 و نيز حجر آيه2 و مريم آيه39) و به انكار قيامت و معاد (انبياء آيه 97) و پيامبران و آموزه هاي وحياني بپردازند. (انعام آيه29تا 31) در عمل و رفتار فردي و اجتماعي منفعت جويي و دنياطلبي را اصالت بخشند و نسبت به ديگران استكبار ورزيده و گرفتار غرور بي جا گردند. به جاي آن كه خدا محوري را اصل در هستي بدانند خود محوري و يا در نهايت انسان محوري را اصالت بخشيده (زخرف آيه36و 38) و تنها به خود و در نهايت به انسان مي انديشند و در زمين فساد و تباهي كنند.
از آن جايي كه بسياري از آنان خود محور و مستكبر هستند (زمر آيات55و 56) و به دين و آموزه اي وحياني باور ندارند نه تنها به اعمال صالحي چون احسان (زمر آيات56و 58) و انفاق (قلم آيات 17و 19و 24و 31) روي نمي آورند بلكه به اعمال زشت و نابهنجار دامن زده و خود بدان گرايش و تمايل دارند. (بقره آيه167) هرگونه عمل صالح و پسنديده اي را ترك مي كنند (اعراف آيه50و 53) با ظلم و ستمگري در حق ديگران (مريم آيات38و 39) و طغيان گري (قلم آيات 17و 19و 24و 31) قتل (آل عمران آيات 167و 168) و كفر روشن (توبه آيه55 و حجر آيه2) بر رفتار نادرست خويش پا مي فشارند و اين گونه است كه عمر خويش را تضييع كرده و با رفتار نادرست، همه فرصت ها را از دست مي دهند. (مؤمنون آيات99و 100)
قرآن در آياتي چون آيه30 سوره يس مشركان را افرادي برمي شمارد كه به تمسخر پيامبران مي پردازند؛ زيرا اعتقادي به ارتباط ميان خدا و انسان و آموزه هاي وحياني ندارند. تمسخر تعاليم پيامبران و آموزه هاي وحياني و كوتاهي نسبت به حقوق الهي (زمر آيات55و 56) و اعراض از آيات روشنگر و هدايت گر كتب آسماني چون قرآن (فرقان آيه 27و 29)
بي تقوايي (زمر آيه56 و 57) مال دوستي (توبه آيه55) دلبستگي و فريفتگي به مال و دارايي (كهف آيات32و 34و 36و 42) و نيز دلبستگي به فرزندان از عوامل غفلت و در نهايت حسرت هستند (توبه آيه55) به گونه اي كه ايشان را از ياد خدا (زخرف آيه36و 38) بيرون برده و از اطاعت حق و ائمه حق (زمر آيه56) باز داشته و باعث مي شوند در طاعت و كسب رضايت خدا كوتاهي نمايند (انعام آيه31 و 32و نيز زمر آيه56 بنابر حديثي كه امامان(ع) را جنب الله ناميده و يا جنب الله به اطاعت از خدا و كسب رضاي او تعبير و تفسير شده است. چنان كه در مجمع البيان در ج7و 8 ص 787 بدان اشاره كرده است.)
به نظر مي رسد كه هر گونه بخل (اسراء آيه29) و بي اعتنايي مؤمنان به توطئه هاي تبليغاتي كافران و مشركان و منافقان (آل عمران آيه156) و ديگر رفتارهاي ناشايست و ناپسند اجتماعي و نابهنجاري هايي نادرست برخاسته از جهل مركب آنان به خدا و حقيقت هستي و پروردگاري خداوند (بقره آيه 165و نيز آيه 167و كهف آيه42 و مريم آيه34 و 35و 39) و غفلت پيشگي آنان در دنيا (مريم آيه39 و نيز فجر آيات 23و 24) و انبياء آيه97) از عوامل ديگر حسرت و افسوس باشد.
به سخني ديگر هرگونه غفلت انسان نسبت به جايگاه خويش و خدا و نقش پروردگاري خداوند وجهل نسبت به موقعيت عدم و عدم بهره مندي از فرصت ها، عامل مهمي است كه حسرت و اندوه را در قيامت موجب مي شود. به اين معنا كه انسان پس از مرگ و هنگامي كه چشمانش به سوي حق و حقيقت گشوده شود و به حكم الهي تيزبين گردد و قيامت و حقيقت خويش را به روشني ببيند آن گاه است كه فرياد واحسرتا برمي دارد و از اين كه فرصت ها و نعمت هاي بسياري كه به وي ارزاني شده بود را از دست داده و از آن به خوبي بهره مند نگشته است اندوهگين مي شود. از اين روست كه روز قيامت كه روز گشوده شدن چشمان و بروز و ظهور حقايق (تبلي السرائر) است و حقيقت هستي هر شخص به وي نموده مي شود، روز حسرت ناميده شده است (مريم آيه39)
در اين زمان است كه گمراهان از اين كه در جهل مركب بوده و عملا در طول زندگي خويش هم نشين و قرين شيطان بوده اند، غمگين مي شوند و فرياد افسوس سرمي دهند. (زخرف آيه36و 38) و گناهكاران از اين كه كارهاي زشت و ناپسندي را مرتكب شده اند برخود ملامت و سرزنش مي فرستند و مي خواهند كه ميان آنها و اعمال بدشان فرسنگ ها فاصله باشد (آل عمران آيه30) در حالي اين اعمال به عنوان بخشي از شاكله وجودي و شخصيت حقيقي ايشان شده و امكان ندارد از آنها جدا شود.
در قيامت گمراهان (زخرف آيات 36و 38)، گناهكاران (آل عمران آيه30)، مترفان (انبياء آيه13و 14) مجرمان (شعراء آيات 300و 203) مستكبران (زمر آيات56 و 59) مشركان (شعراء آيات (91تا 101) منافقان (آل عمران آيه 156) انكاركنندگان معاد (انعام آيه31) مسيحيان (مريم آيات 34تا 39) در حسرت از دست دادن فرصت ها و امكانات، دست و لبان خويش را مي گزند و بر گذشته خويش افسوس مي خورند در حالي كه اين حسرت و افسوس سودي به حالشان نخواهد داشت.